در این نوشتار به موضوع مرگ، معاد و معنای زندگی میپردازیم. با سنگ هرات همراه باشید.
مقدمه
در ادامهی مطلب مرگ، معاد و معنای زندگی، به پاسخ پرسشهایی دربارهی معنای زندگی میپردازیم. با سنگ هرات همراه باشید.
به اعتقاد برخی از افراد، مرگ زندگی را بیمعنا میکند و زندگی با مدت زمانی محدود ارزش زیستن ندارد. به خصوص اگر این زیستن همراه با گرفتاری و رنج باشد. برخلاف این گروه، برخی اندیشمندان نظیر ملاصدرا معتقدند همانگونه که حقیقت هستی و روح انسان محدودیت ندارند، زندگی انسان نیز منحصر به عالم ماده نمیشود. حرکت انسان با سعی و تلاش دنیوی آغاز شده و با مرگ استمرار پیدا میکند. در واقع زندگی حقیقی و حیات برتر در سایهی مرگ حاصل میشوند. زندگی در صورتی معنای کامل پیدا میکند که به آخرت و جاودانگی نائل شود.
مرگ مسئلهای است که راه فراری از آن وجود ندارد و هر لحظه ممکن است آخرین لحظهی زندگی باشد. به همین دلیل نمیتوان تنها از زندگی سخن گفت و نسبت به حقیقت مرگ بیتفاوت بود. به همین دلیل از ابتدای خلقت سؤالاتی در ذهن بشر شکل گرفته از جمله اینکه آیا ارتباطی میان مرگ و معاد با معنای زندگی وجود دارد؟ آیا مرگ به زندگی معنا میدهد یا آن را بی معنا میسازد؟ علت این پرسشها کوتاه بودن زندگی و محدودیت آن است.

مرگ، معاد و معنای زندگی
معنا به عنوان هدف زندگی
مقصود از «معنا» در ترکیب “معنای زندگی” از نظر برخی اندیشمندان، هدف و غایت است یعنی زندگی در صورتی معنادار میشود که انسان هدف و غایتی داشته باشد و آن را بشناسد و در راستای هدف تلاش و کوشش کند.
گاهی مقصود از هدف زندگی «هدف خدا» از آفرینش زندگی برای انسان است. در این صورت هنگام بحث دربارهی معنای زندگی، پرسش اصلی این است که خداوند برای چه هدف و مقصودی به انسان هستی بخشیده است؟ کشف هدف خدا از آفرینش مساوی است با سوق دادن زندگی به سمت آن هدف معنابخش. فهم هدف خلقت راهگشای فهم هدف زندگی است. در مورد هدفدار بودن خداوند از آفرینش حیات انسان نیز برخی اندیشمندان ایراداتی وارد کرده اند که در جای خود مورد نقد واقع شدهاند.
معنا به عنوان ارزش زندگی
در ادامهی مطلب مرگ، معاد و معنای زندگی، به شرح معنا به عنوان ارزش زندگی میپردازیم. با سنگ هرات همراه باشید.
آیا صرف هدفدار بودن، زندگی را معنادار میکند یا فقط اهدافی با ارزش مثبت زندگی را معنا میبخشند؟ برخی معتقدند صرف هدفداری نمیتواند زندگی را معنادار کند بلکه هدف باید ارزشمند، مهم و دست یافتنی باشد. یکی از معانی مهم واژه معنا “معنای زندگی” که برخی نظریه پردازان به آن معتقدند، ارزش، اعتبار و اهمیت است؛ یعنی افراد تلاش میکنند در سایهی ارتباط با امور ارزشمند به زندگی خود معنا دهند. کسانی که «معنا» را به معنای ارزش میدانند سؤالشان این است که آیا زندگی ارزش دارد؟ اگر زندگی ارزش زیستن دارد چه چیزی به زندگی ارزش میدهد؟
اندیشمندان دربارهی پاسخ به این پرسشها اتفاق نظر ندارند ولی میتوان آنها را در دو نظریه تقسیمبندی کرد:
1)ارزش بالعرض زندگی: عدهای ارزش زندگی را به اموردیگری میدانند که زندگی به وسیلهی آنها ارزشمند میشود. اموری نظیر: خداوند، ارزشهای اخلاقی، عدالت، ارتباط با خدا، فعالیت عقلانی، مفید بودن و جاودانگی.
2)ارزش ذاتی زندگی: برخی دیگر از اندیشمندان معتقدند زندگی ارزش خود را فقط از خارج و به واسطهی امور دیگر کسب نمیکند بلکه خود زندگی امری ارزشمند است چرا که نمودی از وجود و هستی است و هستی ذاتاً ارزشمند است.

مرگ، معاد و معنای زندگی
معنا به عنوان کارکرد و فایدهی زندگی
کارکرد زندگی یکی از معانی ذکر شده برای معنای زندگی است هر چند به گستردگی هدف و ارزش نیست زیرا میتوان معنای کارکرد را ذیل معنای هدف تعریف کرد. در پرسش از کارکرد هر چیزی باید آن را جزو یک مجموعهی بزرگتر و هدفمند فرض کرد تا بتوان از نقش و کارکرد آن در آن مجموعه پرسید. این نوع کارکرد به نوعی وابسته به معنای هدف است.
معنا به عنوان حقیقت و باطن زندگی
با استفاده از آموزههای دینی بهویژه دین اسلام و کلمات به کار رفته در قرآن میتوان یک معنای دیگر نیز برای واژهی معنا فرض کرد. در سورهی کهف خداوند مخلوقات و موجودات هستی را کلمات خدا میداند: «قل لوکان البحر مداد الكلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربی»؛ بگو اگر دریاها برای نوشتن کلمات پروردگارم مرکب شوند دریاها پایان میگیرند پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابند (کهف/ ۱۰۹).
در واقع همانگونه که کلمات تجلی و نماد حقیقت و باطن گوینده هستند، از هستی و مخلوقات نیز به تجلی و کلمات خدا تعبیر شده است. یعنی همانگونه که حقیقت و مقصود از کلمات چیز دیگریست، حقیقت و باطن مخلوقات نیز امری دیگر است و بتعبیر قرآن، حقیقت آن خداوند است.
معاد
معاد یکی از مراتب هستی است. به بیانی دیگر معاد باطن و حقیقت زندگی است. به عبارتی، معاد اصلیترین بخش زندگی انسان است که سایر بخشها به منزلهی مقدمهی آن محسوب میشوند.
ملاصدرا معاد را بازگشت به فطرت اولیه میداند و ورود به عالم برزخ را شروعی برای بازگشت به فطرت. لذا انسان هر مقدار از فطرت دور شود به همان مقدار دچار عذاب میشود.
آخرت، عالم ظهور نتایج و انعکاس اعمال ماست. عالم آخرت جایی نیست که ما پس از مرگ بدان منتقل شویم و در آنجا به پاداش یا کیفر برسیم. بلکه چیزی جز نفس و آنچه نفس در این جهان آفریده است، نیست.
سخن پایانی
انسان از آن جهت که دارای ظرفیت و وجودی نامتناهی است و آرزوهای نامتناهی دارد، به جاودانگی نامتناهی و ابدی نیاز دارد تا زندگیش معنادار شود. اگر معاد نباشد، اکثر ظرفیت وجودی انسان شکوفا نمیشود و از زندگی خود بهرهمند نمیگردد. در نتیجه ارزش زندگیاش کم میشود.

معاد
بیشتر بدانید:
https://www.islamic-relief.org.uk/
همچنین در سنگ هرات با موضوع“خودکشی در نظر دین اسلام” بیشتر بخوانید.
3 دیدگاه در “مرگ، معاد و معنای زندگی”