دینی و مذهبی

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

سمبلیک بودن داستان خلقت آدم

همانگونه که مطرح شد اولین پرسشی که در طول تاریخ بشریت مطرح شده آنجاست که سخن از خلقت آدم است گفت و گو و مناظره بین خداوند و فرشتگان به گونه ای که قرآن بدان پرداخته است بسیار زیبا دلنشین و پر رمز و راز است. قبل از اینکه به اصل داستان بپردازیم باید تکلیف این مطلب را روشن کنیم که آیا داستانهای قرآن به طور عام و داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی هستند یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟ در نوشته بسیاری از نویسندگان به جملاتی از قبیل سمبلیک بودن یا تمثیلی بودن و موارد مشابه دیگر داستان آدم برخورد کرده اید.

باید دید منظور آنان از این جملات چیست؟ گاهی منظور ما از سمبل” و “نماد طرح برخی از داستانها و توصیف برخی شخصیتها، به عنوان یک ایده و آرمان است بدون اینکه واقعیت خارجی داشته باشند چنانکه در تعریف سمبولیک” گفته اند: چیزی که دارای ارزش و کارآیی خاص خود نیست و نشانه و مظهر چیز دیگری است و سمبولیسم شیوه ای است که در حدود ۱۸۸۰ در ادبیات پیدا شد. به گونه ای که شاعران سمبولیست معتقد بودند که شعر باید از راه آهنگ کلمات، حالات روحی و احساسات که امکان بیان مستقیم آنها نیست به خواننده یا شنونده القا کنند (فرهنگ واژه های قبل اروپایی در فارسی و فرهنگ معین زمردیان).

ولی گاهی منظور از سمبل” و “نماد، انتقال یک پیام ویژه خارج از حصار زمان و مکان و ارائه یک الگوی تمام عیار به دور از تأثیرات زمان در قالب بیان یک داستان واقعی و توصیف یک شخصیت حقیقی میباشد، که با توجه به شأن کلام خدا و شواهد تاریخی و بیانات پیامبر و امامان آنچه در قرآن آمده است؛ از نوع دوم است (مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت) آیا تفسیر سمبلیک از قرآن صحیح است؟

داستان آدم در قرآن با ذکر مواردی چون “جانشینی آدم، گفت وگوی خداوند با ملائکه ، تعلیم اسماء، سجده فرشتگان تمرد ابلیس اسکان آدم و زوجش و نیز هبوط آنان از بهشت؛ آیا چنین واقعه ای حقیقتاً اتفاق افتاده است یا این داستان رمزی و تمثیلی و نمادی از حقیقتی متعالی است که به زبانی زیبا و قابل فهم برای انسانها بیان شده است؟ چنانکه مثلاً در داستانهای عرفانی مولوی یا عطار نوشته شده است؟ اگر چه این داستانها غیر واقعی هستند، اما دارای مضامین زیبای عرفانی و اخلاقی می باشند. ابتدا باید به چند مطلب اشاره شود.

(۱) قرآن کتاب هدایت است و داستانهای آن نیز یکی از راههای هدایت بشر است.

(۲) قرآن کلام خدا است که حق مطلق است و هیچگونه باطلی در آن راه ندارد. الفاظ قرآن برای بیان معارف الهی است و در سطح فهم عامه مردم نازل شده است.

(۳) کلام الهی با کلام بشر تفاوت جوهری دارد. انسانها گاهی ناگزیرند برای بیان معارف متعالی حق را با امور خیالی و غیر واقعی بیامیزند و مطلب درست خود را در قالب داستانهای رمزی القا کنند و این به دلیل محدودیت ذاتی انسان است؛ اما خداوند متعال حق مطلق است کلامش نیز حق مطلق است و هیچگونه باطل و امر غیر واقعی حتی در قالب داستان در آن راه ندارد با توجه به این نکات روشن می شود تمام قصه های قرآن از جمله داستان آفرینش آدم از نوع حقایق هستند در پاسخ به پرسش فوق الذکر می توان گفت در ماجرای آدم همه جزئیات ذکر شده در آیات قرآن اتفاق افتاده است البته درباره این داستان باید به چند نکته توجه کرد:

الف) داستان آدم حقیقتاً رخ داده است؛ اما قضیه شخصی نیست که تنها آدم را شامل شود. به عبارت دیگر، این داستان در حدوث، شخصی است اما در بقاء نوعی است. در این داستان آدم نمونه و عصاره مقام انسانیت و الگوی انسان کامل است. فرشتگان برای یک شخص سجده نکردند بلکه برای مقام انسانیت و انسان کامل که چکیده آفرینش است، خضوع و خشوع نمودند. دلیل آن نیز آیه ۳۰ بقره و ۱۱ سوره اعراف است که نشان میدهد مقام انسانیت مراد است و آدم نخستین کسی است که به این مقام دست یافت (تفسیر موضوعی قرآن کریم سیره پیامبران در قرآن آیت الله جوادی آملی، اسراء، ص ۲۰۳.

ب) کلمات قرآن به طور عموم و الفاظ داستان آدم نیز بر معانی انطباق کامل دارند این الفاظ در سطح عامه مردم نازل شده است. اکثریت مردم در سطح محسوسات و طبیعیات پرواز میکنند و معانی بلند و معارف والای معنوی را کمتر در می یابند. یعنی آنها را باید با استفاده از همان الفاظ مانوس خودشان بالا برد و آنها نیز معانی بلند را در قالب جسمانیت و طبیعت ادراک میکنند.

به عبارت دیگر الفاظ برای ذات معانی وضع میشوند و به ویژگیهای معانی کار ندارند؛ مثلاً واژه «چراغ» برای وسیله روشنایی وضع شده است. روزگاری مصداق آن چراغها روغنی بود، زمانی چراغهای نفت سوز و امروزه چراغها و لامپهای برقی پس الفاظی که در قرآن آمده است در معانی حقیقی آن استعمال میشوند؛ واژه سجده نیز در معنای نهایت خشوع و خضوع وضع شده است (التحقيق فى كلمات القرآن الکریم استاد حسن مصطفوی، ج ۶، ص ۵۰).

یکی از مصادیق سجده به خاک افتادن و پیشانی بر خاک گذاشتن است؛ اما در فرشتگان که زمینی و مادی نیستند، چنین عملی لازم نیست. منظور از امر به سجده امر به نهایت خضوع و در برابر مقام انسانیت است در فهم قرآن و داستانهای آن باید توجه داشت انسان با توجه به درک و سابقه ذهنی اش از الفاظ در آنها دخل و تصرف میکند؛ اما نباید به ظاهر الفاظ اکتفا کرد (المیزان، ج ۳، ذیل آیه هفتم آل عمران).

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

(ج) ملاک معنای حقیقی این است که اثر مطلوب از موضوع له آنچه لفظ برای آن وضع شده بدون تغییری در آن آشکار باشد؛ اگر چه کمیت و کیفیت آن تغییر کند؛ چنانکه در مثال چراغ روشن شد. معنای “قول”، نیز تفهیم و تفهم است که در انسانها با استفاده از اصوات وضع شده و معنا دار انجام میشود؛ اما موجودات مجرد به استفاده از این ابزار خاص نیاز ندارند سخن گفتن به طریق انسانی یکی از مصادیق شیوههای تفهیم و تفهم است و در معنای حقیقی آن دخالت ندارد.

بنابراین، گفت وگوی حق سبحانه با ملائکه در آن صحنه، حقیقتاً اتفاق افتاده است؛ اما نه بـــه روش سخن گفتن ما انسانها و از طریق ایجاد لفظ و صوت و شنیدن تا اشکال شود در این صورت برای گفت و گو به زبان و گوش نیاز است و این با تجرد فرشتگان سازگار نیست در آن صحنه امر حقیقی اتفاق افتاده و آثار حقیقی تفهیم و تفهم بروز کرده است.

از این رو، با الفاظی چون “قلنا”، اذ قال ” “قالوا” از آن یاد شده است و تمام این الفاظ در معنای حقیقی خود استعمال گردیده اند. جریان تعلیم اسماء و دیگر امور این داستان نیز دقیقاً به همین معنا است و برای دوری از اطاله کلام به تک تک آنها اشاره نمیشود. بنابراین تمام اخبار و قصه های قرآن اگر چه در سطح حواس مردم بیان شده اند، اموری حقیقی اند و هیچگونه مجازی در آنها نیست؛ زیرا کلام خدا نشاندهنده امر حقیقی است. در تفکر فلسفی و دینی غرب از زبان سمبلیک و نمادین سخن به میان آمده است و در این جهت تحقیقات گسترده ای کرده اند آن بخش از این مطالب که به کتاب مقدس مسیحیان باز میگردد در واقع توجیه سخنان خلاف واقعی است که متأسفانه به دلیل تحریفات گسترده در آن کتاب بسیار دیده میشود. سخنان آنان هیچ ربطی به قرآن و زبان قرآن ندارد.

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

در غرب، مخصوصاً از قرن هیجدهم به بعد، مسیحیت از تمام صحنهها عقب رانده شد؛ کتاب مقدس اهمیت خود را از دست داد و مورد نقدهای جدی فلسفه و علم جدید قرار گرفت. این امر متألهین مسیحی را به چاره اندیشی فرا خواند. نظریات متفاوت و بعضاً متناقضی که همگی برای ترمیم جنبه های غیر عقلانی مسیحیت و کتاب تحریف شده آن پدید آمدند رهاورد آن چاره اندیشیها است. نظریه زبان سمبلیک و مجازی نیز یکی از این نظریه ها است که متأسفانه برخی بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی و دینی اش درباره قرآن بکار میبرند برداشت از پایگاه اطلاع رسانی یاران امین داستانهای قرآن حقیقت یا نماد؟

درباره کاربرد واژه نمادین بودن داستان آدم تاکنون تحقیقات و مطالعات ارزشمندی صورت گرفته است. این تحقیقات یا تحت عنوان کلی زبان دین و قرآن است مانند کتابهای تحلیل زبان قرآن و روش شناسی فهم آن اثر “محمدباقر سعیدی “روشن” و “زبان” دین و “قرآن”، اثر ابوالفضل ساجدی و یا مربوط به هدف بررسی زبان داستانگویی قرآن و تحقیقات مربوط به قصص قرآن نوشته شده است مانند کتابهای الفن القصصي في القرآن الكريم اثر محمد احمد خلف الله، التصوير الفني في القرآن اثر سید قطب، مبانی هنری قصه های قرآن اثر سید ابوالقاسم حسینی و قصه های قرآن اثر صالح قنادی.

سایت باشگاه اندیشه دیدگاه های گوناگون و متعدد پیرامون زبان قرآن، به ویژه زبان قصص قرآن را، در دو دیدگاه واقع نمایی و غیر” واقع” “نمایی خلاصه کرده و نقدی بر دیدگاههایی که داستانهای قرآن را غیر واقعی و بر پایه خیال پردازی حکمت آمیز و پند آموز میداند نوشته است. برخی از مهمترین آنها را اینگونه دسته بندی کرده است الف نگرش اسطوره ای در این نگرش که درباره زبان دین به وجه عام نیز مطرح شده است.

گزاره های دینی حاکی از اسطوره هایی تلقی میشوند که هیچ بهره ای از واقعیت ندارند و در نتیجه معرفت بخش نیستند. بنابراین، نگاه به آنها نباید همچون نگاه به داستانها و رویدادهای واقعی تاریخی باشد اشکال چنین دیدگاهی آن است که اولا، اعتقاد به افسانه های اساطیری در برخی ادیان تحریف یافته نابجا به تمام ادیان تعمیم داده شده است. ثانیاً میان شناخت دین از طریق منابع اصلی و تحریف نایافته دین و شناخت آن از طریق عمل و عقاید دینداران خلط شده است (ر. ک ابوالفضل ساجدی، زبان دین و قرآن، ص ۱۶۷ تا ۲۴۴). برخی روشنفکران مسلمان تعدادی از داستانهای قرآن را طبق این نگرش تبیین کرده اند. محمد احمد خلف الله در کتاب “الفن” القصصى في القرآن الكريم، کتاب مزبور در اصل رساله دکترای وی بوده که بحث انگیزترین کتاب در زمینه قصه شناسی قرآنی است.

اساس و بنیان این رساله این است که قصص قرآنی تابع شیوه ها و ویژگی های هنری مانند ابداع خلق و ابتکارند و لازم نیست حتماً صدق تاریخی داشته باشند. به عبارت واضحتر لازم نیست با واقعیت مطابق باشند. به رغم اعتراف به مخالفت تمامی مفسران با این دیدگاه به وجود اسطوره با استناد به آیات نه گانه “اساطیر الاولین در قرآن پرداخته است که خوانندگان برای اطلاع از استدلالهای “خلف “الله” و پاسخ به آنها به مقاله “قصص قرآن در آینه واقع نمایی سایت باشگاه اندیشه مراجعه نمایند. خلف الله در تعریف قصه تمثیلی”، آن را قصه ای که در قرآن از باب ضرب المثل یا تمثیل در قالبی هنری آمده معرفی کرده است (الفن القصصي في القرآن الكريم، خلف الله، ص ۱۸۲).

وی سپس در ذیل عنوان قصه اسطوره ای چنین قصه ای را به لحاظ محتوا و شکل، متفاوت با قصه تمثیلی” دانسته است خلف الله ص۱۹۸. با این همه در بیان مصادیق آن دو مواردی را ذیل هر دو عنوان آورده است؛ مانند داستان عزیر و زنده کردن پرندگان توسط ابراهیم همان ص ۱۹۲ و ۱۹۳ و ۲۰۷. در این زمینه، به تعابیر یکی دیگر از نویسندگان مسلمان در مورد قصه های قرآن که به تلقی اسطوره ای نزدیک شده ضمن آنکه به رویکرد «تمثیلی» نیز تا حدی قرابت دارد؛ نگاهی می اندازیم.

ورود قصص انبیاء و اصحاب کهف و امثال آن در قرآن، به منظور تاریخ گویی و بیان عقاید خود پیغمبر نبود تا اگر تردیدی در صحت آن قضایا باشد (نعوذ بالله) با صدق دعوت منافات داشته باشد، بلکه مقصود این بود که از همان قصص و حکایات که مابین مردم آن زمان بخصوص اهالی جزیره العرب متداول و مشهور بود، نتایج اخلاقی برای هدایت مردمان گرفته شود این عمل به قول علمای منطق از مقوله استحسانات خطابی و احتجاجات و جدل است که به قضایای مقبوله مسلّم و امور مشهور متمسک میشوند و موقتاً آن را می پذیرند تا طرف دعوا را به قبول دعوت خویش ملزم سازند خواه آن قضایا در واقع صدق باشد یا کذب بالجمله اسلام کاری به راست و دروغ قصص و حکایات قدیم نداشت (تحلیل زبان قرآن و روش شناسی فهم آن محمدباقر سعیدی روشن ص ۲۸۷، به نقل از خواند میر، تاریخ حبیب السير، مقدمه جلال الدین همائی، ص ۲۸ تا ۳۰).

(ب) زبان ابراز احساسات بر اساس رویکرد ابرازگرا»، گزاره های قرآنی بیانگر احساسات درونی انسانهای متدین هستند و حکایتگر واقعیت عینی و نفس الامری نیستند؛ چنانکه داستانهای قرآن نیز به هدف تأثیر آنها در عواطف مخاطبان مطرح شده است و لزومی ندارد که آن داستانها راست و واقعی تلقی شود. در نقد این رویکرد نیز به اختصار میتوان گفت تأثیر گزاره های قرآن در برانگیختن احساسات دلیل غیر معرفت بخشی نیست و اگر تأثیر عاطفی داشتن گزاره ای دلیل غیرواقعی بودن آن باشد بسیاری از نقلهای تاریخی باید بر معنای غیرواقعی حمل شود، ضمن آنکه بدون دلیل نمیتوان ادعا کرد قضایای قرآن تنها بیانگر احساسات است همان ساجدی، ص۲۸۲.

خلف الله قسمتی از داستانهای قرآن را به همین زبان تأویل برده و قصه تاریخی را چنین تعریف کرده است: قصه فراورده ای ادبی است که به دنبال تصویرگری قصه گو نسبت به حوادث مربوط به قهرمانی واقعی شکل می گیرد ولی با تنظیم بر پایه ای ادبی یا عاطفی در برخی اجزای آن تقدیم و تأخیر یا حذف یا مبالغه صورت می پذیرد تا بر عواطف خواننده و شنونده تأثیر گذارد (خلف الله، ص ۱۸۲).

گرچه وی قهرمانان داستانهای تاریخی را واقعی میداند ولی معتقد است که سیطره ادبیات بر قصه موجب بی اعتنایی مورخ به عناصر و مقومات داستان و تصرف وی در تصویرسازی حادثه و آفرینش شخصیت ها می گردد به گونه ای که گاه تشخیص جریانات و حوادث واقعی اتفاق افتاده مشکل میگردد و میزان این تشخیص بستگی به شناخت میزان آزادی عمل تاریخ نگار در پردازش داستان دارد (خلف الله ص ۷۷).

مختصری از نکاتی که علامه طباطبائی در نقد تفکر مذکور، ذیل داستان آزر عموی ابراهیم آورده چنین است برخی پژوهشگران گمان کرده اند اینکه قرآن در بسیاری از داستانهای گذشتگان عناصر اصلی قصه مانند زمان مکان و شرایط طبیعی اجتماعی و سیاسی را ذکر نمی کند از آن رو است که قرآن در قصه گویی روشی برگزیده است که بهتر به هدف و مقصد برسد، بی آنکه درصدد بازشناساندن درست از نادرست باشد.

از این رو ممکن است در راه رسیدن به مقصد خویش یعنی هدایت آدمیان به سعادت، از داستانهای متداول میان مردم یا اهل کتاب بهره گیرد هرچند به صحت آنها اطمینانی نباشد یا حتی قصه ای خیالی باشد. این سخن خطاست؛ زیرا قرآن کتاب تاریخ یا نوشته ای تخیلی نیست بلکه کتابی نفوذناپذیر است که باطل از هیچ سو بدان راه ندارد سخن خدایی است که جز حق نگوید و برای رسیدن به حق از باطل مدد نجوید چگونه قابل تصور است که مقصدی حق مطلق باشد در عین حال از طریقی باطل بدان نفوذ کند؟! (المیزان، ج ۷، ص ۱۶۵). آیه الله مطهری در این باره می نویسد محال است انبیاء در منطق نبوّت برای یک حقیقت (العیاذ بالله یک امر واقع نشده و یک دروغ را ، ولو به صورت تمثیل بیان کنند (مجموعه آثار مرتضی مطهری، ج ۱۶، ص ۹۹).

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است؟

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است؟

(ج) زبان نمادین نگرش نمادین به زبان دین علاوه بر مغرب زمین در میان روشنفکران مسلمان نیز مطرح شده است مقصود از نمادین بودن یک واژه یا سخن این است که مدلول مطابقی آن اراده نشده بلکه مدلول آن چیز دیگری است که باید کشف شود و نباید به ظاهر آن استناد کرد. مشخصه دیگر زبان نمادین فقدان حقیقت است و طبق آن گوینده خود را ملتزم به بیان واقعیت نمیبیند، بلکه بر اساس هدف خویش، از نمادها بهره گرفته است.

از نگاه خلف الله، قصه تمثیلی” داستانی هنری است که از باب ضرب المثل یا مثل آوری بیان شده است. هنری و ادبی بودن این نوع از نوع تاریخی روشنتر است؛ زیرا گرچه برخی مفسّران “قصه تاریخی” را واقعی و حقیقی میدانند ولی قصه” تمثیلی را نوعی تمثیل مبتنی بر بیان عربی دانسته اند که ممکن است حق نما یا بر پایه خیال باشد از این رو حوادث و شخصیتهای قصه تمثیلی لزوماً واقعی نیستند (خلف الله، ص ۱۸۲).

خلف الله در این نوع نیز به تفصیل آیاتی از قرآن را از باب مصداق قصه تمثیلی آورده که در اینجا به نقد کلی اکتفا می گردد با فرض پذیرش وجود عنصر “نماد” در برخی از ابعاد قصص قرآن نمی توان لزوماً به غیر واقعی بودن داستان حکم نمود؛ زیرا نماد از این نظر که به معنای مجازی یعنی معنایی غیر از معنای ظاهری اشاره دارد به استعاره نزدیک است و چون افزون بر معنای مجازی اراده معنای واقعی هم در آن امکان دارد به کنایه شباهت می یابد؛ اما به رغم این شباهتها، نماد از هر دو متمایز است (فرهنگنامه ادبی – فارسی حسن انوشه و دیگران، ج ۲، ص ۱۳۸۳).

وجود قرینه در استعاره، سبب می شود که امکان اراده معنای حقیقی کلمه منتفی گردد و معنای مجازی کلمه واضح و تنها همان باشد که متکلم اراده کرده است. در نتیجه خوانندگان همه و همیشه تنها یک معنای مجازی معینی از کلمه در می یابند؛ اما عدم وجود قرینه در رمز سبب می شود که امکان اراده معنای حقیقی کلمه وجود داشته باشد معنای مجازی رمز واضح نباشد و مراد متکلم مکتوم بماند و در نتیجه خوانندگان چه در یک زمان و چه در زمانهای گوناگون معانی مجازی گوناگونی از کلمه دریابند رمز و داستان های رمزی در ادب فارسی (تقی پورنامداریان، ص ۳۰).

نتیجه آنکه حتی با پذیرش تمثیلی بودن برخی داستانهای قرآنی، نمی توان لزوماً آنها را غیرواقعی دانست و جمع میان نماد و گزاره واقع نما ممکن است؛ چنان که برخی اندیشمندان مسلمان چنین عقیده ای دارند؛ مانند علامه طباطبائی که در چند جا از تفسیر المیزان به تناسب بیان داستان آدم ، به تمثیلی بودن آن اشاره کرده است؛ یعنی داستانی که در عین حقیقی بودن شخصیتهای آن از برخی اجزای تمثیلی و نمادین برخوردار است؛

مثلا در ذیل آیات ۳۰ تا ۳۸ بقره می نویسد: واداشتن فرشتگان به سجده بر آدم بدان جهت بود که وی جانشین خدا در زمین می گشت. از این رو، گرچه سجده بر آدم واقع شد، اما حکم سجده تمامی انسانها را شامل است. پس آدم از باب نمونه و نایب مورد سجده قرار گرفت خلاصه آنکه به نظر میرسد قصه خداوند از سکونت بخشیدن به آدم و همسرش در بهشت و فرود آوردن آنها به زمین در پی تناول از درخت تمثیلی بر انسان پیش از نزول به دنیاست که از سعادت و کرامت برخوردار بود (المیزان، ج ۱، ص ۱۳۲).

آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

وی در تفسیر قصه مورد اشاره در آیات ۱۱۵ تا ۱۲۳ طه می نویسد این داستان وضعیت آدمی را بر حسب طبیعت زمینی و مادی به تصویر کشیده است (المیزان، ج ۱۴، ص ۲۱۸) و در تفسیر آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره اعراف باز متذکر میشود. بنابراین داستان حضرت آدم داستانی است تکوینی و به صورتی که ما در زندگی دنیوی و اجتماعی خویش می یابیم تمثیل آورده شده است (المیزان، ج ۸، ص ۲۷). آیه الله مطهری نیز به پیروی از علامه طباطبائی می نویسد: قرآن داستان آدم را به اصطلاح سمبلیک طرح کرده است. منظورم این نیست که “آدم” که در قرآن آمده، نام شخص نیست. قطعاً وجود عینی داشته است منظورم این است که قرآن داستان آدم را از نظر سکونت در بهشت، اغوای شیطان، طمع، حسد، رانده شدن از بهشت توبه و… به صورت سمبلیک طرح کرده است (مجموعه آثار مطهری، ج ۱، ص ۵۱۴).

مطهری نتیجه گیری میکند که قرآن تنها از نظر مقام معنوی انسان و از نظر یک سلسله مسائل اخلاقی داستان آدم را طرح میکند برای یک نفر معتقد به خدا و قرآن، کاملا ممکن است که ایمان خود را به خدا و قرآن حفظ کند و در عین حال داستان کیفیت خلقت آدم را به نحوی توجیه کند امروز ما افرادی با ایمان و معتقد به خدا و رسول و قرآن را سراغ داریم که داستان خلقت آدم را در قرآن به نحوی تفسیر و توجیه میکنند که با علوم امروزی منطبق است.

احدی ادعا نکرده است که آن نظریه ها بر خلاف ایمان به قرآن است همان مطهری تعبیر نمادین و تمثیل در کلام علامه طباطبائی و مطهری هرگز به معنای غیر واقعی بودن ابعاد قصه نیست. علامه می نویسد بیانات قرآن مثلهایی از معارف حقه الهی است؛ زیرا بیان خداوند در این دسته از آیات تا سطح درک عموم مردم که تنها حسیات را درک می کنند و معانی کلی را نیز فقط در قالب امور جسمانی می فهمند فرود آمده است. بیانات قرآن مثل هایی است که در ورای خود حقایقی ممثل دارند و مقصود و مراد از آنها به لفظی که از مرتبه حس و محسوس گرفته شده متوقف نمی ماند (المیزان، ج ۳، ص ۵۲).

 

منبع: قرآن و فرآیند تاریخی پرسش، داوود بهرامی سیاوشانی، 1394.

1 دیدگاه در “آیا داستان خلقت آدم به طور خاص واقعی است یا همچون اسطوره ها ساخته و پرداخته خالقینشان است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *