دینی و مذهبی

آشنایی با موارد حرام شده در دین

آشنایی با موارد حرام شده در دین

آشنایی با موارد حرام شده در دین، همگی در سایت سنگ هرات

در اسلام فرد مؤمن علاوه بر داشتن تکلیف برای انجام این امور، وظیفه دوری از محرمات یعنی موارد ممنوع که در یک عنوان کلی گناه نامیده می شود را برعهده دارد. در واقع امکان دستیابی به هدف ایمان که رسیدن به قرب الهی است، بدون دوری از گناهان وجود ندارد. نکته ای که در اینجا باید اشاره شود این است که اعمال خوب در نزد خداوند تنها در سایه ایمان ارزش دارد، همچنانکه در آیه شریف «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ گسراب بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظُّمْآنُ مَاءٌ حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لمْ يَجِدهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَ الله سريع الحساب» (النور، (۳۹) و کسانی که کفر ورزیدند، کارهایشان چون سرابی در زمینی هموار است که تشنه آن را آبی می پندارد، تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زود شمار است». و آیات دیگر به آن اشاره شده است.

در آیات متعدد دیگر، هر کجا از لفظ الذين آمنوا استفاده شده به دنبال آن عملو الصالحات قید شده، یعنی اینکه ایمان تنها در سایه اعمال صالح معنا پیدا می نماید. در این بخش تنها به برخی از محرمات و گناهان کبیره که موجبات شقاوت انسان شده و پرهیز از آنها برای ماندن در دایره ایمان ضروری است، اشاره خواهد شد.

آشنایی با موارد حرام شده در دین

۱- کفر، شرک و نفاق از موارد حرام شده در دین

  • شرک

در سوره نساء در دو آیه ی جداگانه خداوند می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دون دلك لِمَنْ يَشَاءُ» مسلماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمی بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می بخشاید. یعنی گناه شرک به قدری بزرگ است که قابل بخشش نیست و بقیه گناهان هرگز به زشتی شرک نیست. ولی باید توجه داشت که شرک یعنی برای خداوند شریک قائل شدن تفاوتی با نفاق یعنی به ظاهر قبول داشتن یگانگی خداوند و در دل قبول نداشتن این موضوع نداشته و این دو نیز فرقی با کفر و الحاد نزد خداوند ندارد: “إن الله جَامِعُ المُنَافِقِينَ وَ الكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً”(النساء، ۱۴۰). «خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ گرد خواهد آورد.

کفر، شرک و نفاق از موارد حرام شده در دین

کفر، شرک و نفاق از موارد حرام شده در دین

  • کفر

اما کفر در آیات متعدد قرآن شامل انکار خداوند به معنی الحاد، انكار معاد، قبول نداشتن پیامبران و ملائکه و آیات الله معرفی شده است. از جمله این آیه که می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ الكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الكِتَابِ الذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ اليَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً، (النساء، ۱۳۶)، ای کسانی که ایمان آورده اید ، به خدا و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاد و کتابهایی که قبلاً نازل کرده بگروید و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهی دور و درازی شده است».

واقعیت این است همه اینها در یک حقیقت مشترک کند، اعتقاد به شرک با انکار توحید همراه است و نفاق جز كفر باطنی نیست و انکار رسالت پیامبران به معنی انکار محتوای رسالت است. در واقع ایمان باید مطلق باشد و اگر کسی بخشی از دین را قبول نداشته باشد در حکم انکار همه دین است. روی این اصل فقهای شیعه کسی را که یکی از ضروریات دین اسلام را منکر شود که به نقص دین منجر شود. مثل انکار نماز و روزه و همچنین کسی را که با ائمه اطهار دشمنی ورزد، جزء کافران تلقی نمودند و طبق آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا المُشْرِكُونَ نَجَسٌ (التوبه (۲۸) و ای کسانی که ایمان آورده اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند»، همه را ناپاک و نجس معرفی کرده اند.

ذکر این نکته ضروری است که همچنان که ایمان مراتب و درجاتی دارد که به نسبت آن درجات و مقامات فرد تعیین می شود، شرک و نفاق و کفر نیز دارای مرتبه است که هرچه قدر بیشتر باشد، شخص بیشتر سقوط کرده و در آخر به درکات جهنم نایل خواهد شد. به هر حال اصل ایمان کمترین مرتبه ای است که از انسان می پذیرند، ولی برای هر مؤمن لازم است که مراتب عالیتری از ایمان را کسب کند.

نفاق از حرامات در دین

نفاق از حرامات در دین

۲- عقوق والدین

عاق والدین به معنی آزردن و نافرمانی و احترام نکردن پدر و مار را گویند که در روایات شیعه در زمره گناهان کبیره شمرده شده است، از جمله از امام موسی کاظم عليه السلام، همچنین از امام على عليه السلام و از امام جعفر صادق عليه السلام احادیثی در این خصوص نقل شده است. حضرت عبدالعظیم حسنی در حدیثی از امام جعفر صادق عليه السلام نقل می کنند که در توضیح گناهان کبیره در قرآن فرمود: یکی دیگر از گناهان کبیره آزار رساندن به پدر و مادر است. زیرا خداوند سبحان آزاردهنده به پدر و مادر را ستمگر و تیره بخت گردانده است و اشاره به این آیه ی قرآن است که در معرفی حضرت عیسی (ع) می فرماید: «و برا بوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَباراً شَقِياً.» (مريم، ۳۲) «و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است».

خداوند نافرمانی و زورگویی به پدر و مادر را نهی نموده و در آیات متعددی برای احسان به پدر و مادر دعوت نموده است. از جمله آیه شریفه: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِليه المَصِيرُ » (لقمان، ۱۴) «و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش به او باردار شد، سستی بر روی سستی. و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. آری، به او سفارش کردیم که شکر گزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوی من است». البته بایستی به این نکته نیز توجه داشت که پدر و مادر درصورتی که انسان را از راه خدا باز دارند، انسان نباید از آنها اطاعت کند.

همچنانکه آیه شریفه زیر به این موضوع اشاره دارد: «و وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا إِلَي مَرْجِعُكُمْ فَاكِنَكُمْ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ.» (العنكبوت،۸)، و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند ، ولی اگر آنها با تو در کوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی، از ایشان اطاعت مکن. سرانجامتان به سوی من است، و شما را از [حقیقت] آنچه انجام میدادید با خبر خواهم کرد.»

در عین حال قرآن ایجاد کوچکترین ناراحتی برای پدر و مادر را جائز ندانسته است. در این مورد بهترین مثال آیه شریفه ی ۲۳ سوره اسر است که می فرماید: « و قضَى رَبُّكَ أَلا تَعْبُدُوا إلا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُما قولاً كريماً.» (الاسراء، (۲۳)، و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [ خود ] احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی»

عقوق والدین از موارد حرام شده در دین

عقوق والدین از موارد حرام شده در دین

  • حضرت باقر علیه السلام فرمود: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در ضمن سخنی از سخنان خود فرمود: بپرهیزید از آزردن پدر و مادر، زیرا بوی بهشت از مسافت هزار سال شنیده شود، ولی عاق والدین و قطع کننده رحم و پیرمرد زناکار و آنکه جامه اش را از روی تکبر و بزرگ منشی بلند کند که بر زمین کشد آن را نشنوند و جز این نیست که کبریاء و بزرگی از آن پروردگار جهانیانست.»
  • امام صادق عليه السلام فرمود: هر کس بر روی پدر و مادر از روی خشم نگاه کند، اگرچه پدر و مادر در حق او ستم کرده باشند، خدای تعالی نماز او را قبول نمی کند.» در هر حال گناه عاق والدین هرچند از گناهان کبیره است، ولی قابل بخشش بوده و و اگر پدر و مادر زنده هستند، میتوان با عذرخواهی و محبت و احسان گناه گذشته را جبران کرد و اگر از دنیا رفته اند با طلب آمرزش و دادن خیرات و صدقات از طرف آنان بایستی رضایت آنها را جلب کرد.

۳- قتل نفس از حرامات در دین

قتل نفس به معنی کشتن یک انسان غیر فاسد، از بزرگترین گناهان در حدیث امام علی عليه السلام شمرده شده است که قبلا اشاره شد. در قبح این عمل خداوند در قرآن در آیه ی ۳۲ سوره مائده می فرماید: «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَل نفساً بغير نفس أو فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً» و از این روی بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادی در زمین بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است.

در توضیح این آیه، حمران گوید: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: معنای فرمایش خداوند متعال که می فرماید: «به همین جهت بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که اگر کسی انسانی را بدون کشتن کسی یا فتنه و فسادی در روی زمین بکشد، گویی همه انسانها را کشته است» چیست؟ چگونه به منزله کشتن همه مردم است؟ زیرا که او تنها یک نفر را کشته است. فرمود: او در جایی از دوزخ قرار میگیرد که آخرین درجه عذاب دوزخیان به آنجا منتهی میشود؛ اگر همه مردم را بکشد، فقط به این مکان وارد می شود. عرض کردم: اگر او شخص دیگری را نیز بکشد؛ در این صورت چه حکمی دارد؟ فرمود: عذابش افزوده میشود.

از آیات دیگری که از قتل انسان مؤمن نهی کرده می توان به آیات زیر اشاره کرد: « وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً.» (النساء، ۹۳) ۱ و هر کس عمداً مؤمنی را بکشد ، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.» « وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ الله إلا بالحق.» (الإسراء، ۳۳) و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید».

قتل نفس از حرامات

قتل نفس از حرامات

در زمینه گناه کشتن یک انسان مؤمن بدون اذن شرعی از قبیل قصاص، در حدیثی امام محمد باقر عليه السلام فرمودند: کسی که عمدا مومنی را بکشد، خدای متعال همه گناهانش را برای قاتل نوشته و مقتول را از تمام گناهانش پاک می نماید. همچنانکه در قرآن آمده است که هابیل قبل از کشته شدن به دست قابیل به او می گوید: «لَيْن بَسَطتَ إليه يَدَكَ لِمُتَلَنِي مَا أَنَا بِباسط يدي إليك لأقتلك إنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبِّ العالمين.» (المائده، ۲۸): اگر دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را به سوی تو دراز نمی کنم تا تو را بکشم، چرا که من از خداوند، پروردگار جهانیان می ترسم.» إنِّي أُرِيدُ أنْ تبوء بالمِي وَ إِليك فتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وذلك جراء الظَّالِمِينَ.» (المائده، ۲۹) «من میخواهم تو با گناه من و گناه خودت به سوی خدا بازگردی، و در نتیجه از اهل آتش باشی، و این است سزای ستمگران.»

آشنایی با موارد حرام شده در دین

۴- رباخواری از حرامات در دین

از گناهان کبیره ای که در قرآن نیز از آن نهی شده، ربا خواری است آیات شریفه زیر در مذمت این گناه نازل شده اند: « الذين يَأْكُلُونَ الرَّبَا لا يَقُوهُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الذي يتخبطه الشَّيْطَانُ مِن المَس ذلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا البَيْعُ مِثْل الرَّبَا وَ أَحَلَّ اللهُ البَيْعَ وَ حَرَّمَ الرَّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ. » (البقره، ۲۷۵) کسانی که ربا می خورند، [از گور] برنمی خیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: «داد و ستد صرفاً مانند رباست و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس هر کس اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید و از رباخواری باز ایستاد، آنچه گذشته از آن اوست، و کارش به خدا واگذار میشود و کسانی که به رباخواری باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.»

«يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كفَّارٍ أَيْيم. (البقره، ۲۷۶): خدا از [برکت] ربا می کاهد و بر صدقات می افزاید، و خداوند هیچ ناسپاس گناهکاری را دوست نمی دارد.» « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِي مِنَ الرَّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.» (البقره، (۲۷۸) «ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید.» « وَ مَا آيتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُو عِندَ اللهِ وَ مَا أَتيتُمْ مِنْ رُكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْةَ اللهِ فَأُولئِكَ هُمُ المُضْعِفُونَ» (الروم ،۳۹)، و آنچه [به قصد] ربا میدهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد، نزد خدا فزونی نمی گیرد، ولی آنچه را از زکات در حالی که خشنودی خدا را خواستارید دادید، پس آنان همان فزونی یافتگانند و مضاعف میشود.

رباخواری

رباخواری

همانطوریکه ملاحظه می شود، خداوند به رباخوار وعده عذاب دردناک در قیامت و ماندگاری در جهنم را داده است و در دنیا نیز مال و سودی که از این راه بدست خواهد آمد، برکت نخواهد یافت. برعکس صدقات و زکات که هم دارای برکات دنیایی و هم ثواب مضاعف در آخرت هستند. ربا در اصل گرفتن وزن جنسی زیادتر از وزن همان جنس از کسی که گرفته می باشد، مثلا مطالبه یک مثقال و یک من گندم از کسی که یک من گندم قبلاً گرفته است، فقها عموماً ربا را به ربای معاملی به معنی معامله اجناسی که با وزن و پیمانه خرید و فروش میشود و ربای قرضی به معنی زیادتر گرفتن مبلغ پول از پولی که بدهکار قرض کرده تقسیم بندی می کنند.

اما دلیل حرام بودن آن را امام صادق عليه السلام اینگونه توضیح می دهند: «گر رباخواری حلال بود مردم تجارت و کسب و کار و تولید را رها می کردند، پس خداوند ربا خواری را حرام کرد تا مردم از حرام به سوی حلال و تجارت و خرید و فروش بروند، پس در میان مردم (فقط) ربا در قرض باقی ماند. همچنین در مورد گناه ربا خواری فرمود: (گناه) یک درهم ربا نزد خداوند از هفتاد مرتبه زنا با محرم خویش در خانه خدا، بزرگتر و سنگین تر است».

۵- خوردن مال یتیم

از دیگر گناهانی که جزء گناهان کبیره معرفی شده، خوردن مال يتيم است، در بزرگی گناه آیه ی ۱۰ سوره نساء اینگونه بیان می دارد: «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلُونَ سَعِيراً.» در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو میبرند، و به زودی در آتشی فروزان در آیند.»

همچنین در آیه ۲ همین سوره به کبیره بودن این گناه اشاره دارد: «و آتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَ لَا تَتَبَدِّلُوا الخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كبيراً.» «و اموال يتيمان را به آنان باز دهید، و مال پاک و مرغوب آنان را با مال ناپاک [خود] عوض نکنید و اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید که این گناهی بزرگ است.» امام جعفر صادق عليه السلام می فرماید: خداوند در خوردن مال يتيم دو نوع کیفر قرار داده است، یک عقوبت اخروی که آتش است، اما عقوبت دنیوی آن.

خوردن مال یتیم از حرامات در دین

خوردن مال یتیم از حرامات در دین

این گناه کبیره در حدیث امام على عليه السلام که قبلاً نقل شد، الفرار من الزحف ناميده شده است. قرآن کریم در آیات ۱۵ و ۱۶ سوره انفال در این باره اینگونه می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ.» (۱۵) و ای کسانی که ایمان آورده اید، هر گاه در میدان نبرد به کافران برخورد کردید که به سوی شما روی می آورندگ به آنان پشت مکنید.» «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفاً لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّراً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنْ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَصِيرُ.» (۱۶) و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند مگر آنکه هدفش کناره گیری برای نبردی مجدد یا پیوستن به جمعی دیگر از همرزمانش باشد، قطعاً به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است.»

امیرمؤمنان (عليه السلام) فرمود: ترس و وحشت از جهاد با کسانی که مستحق جهادند و از کسانی که در راه گمراهی همدیگر را یاری می کنند، موجب گمراهی در دین و از دست دادن دنیا با ذلت و خواری است و همچنین فرار از زحف هنگام نبرد موجب آتش جهنم است.» و در جای دیگر می فرمایند: او کسی که از میدان رزم و جنگ فرار می کند باید بداند که خدا را به غضب آورده است و خود را هلاک گردانیده است و همانا در فرار، خشم ذلت همیشگی و ننگ باقی خواهد بود و به درستی که بر عمر او چیزی افزوده نمی شود و نمی تواند بین خود و مرگش فاصله اندازد، و خدایش را خشنود نمی گرداند و همانا مرگ و نیستی قبل از یافتن این خصلت فرار از جنگ بهتر است از راضی شدن به فرار و اقرار بر آن.

۶- فرار از مقابل دشمن در میدان جنگ

این گناه کبیره در حدیث امام على عليه السلام که قبلاً نقل شد، الفرار من الزحف ناميده شده است. قرآن کریم در آیات ۱۵ و ۱۶ سوره انفال در این باره اینگونه می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذًا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْماً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ.» (۱۵) و ای کسانی که ایمان آورده اید گاه در میدان نبرد به کافران برخورد کردید که به سوی شما روی می آورند ، به آنان پشت مکنید.» «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفاً لِقِتَالٍ أَو مُتَحَيِّراً إلى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنْ اللهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ.» (۱۶)؛ و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند مگر آنکه هدفش کناره گیری برای نبردی مجدد یا پیوستن به جمعی دیگر از همرزمانش باشد، قطعاً به خشم خدا گرفتار خواهد شدو جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است.»

اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود: «ترس و وحشت از جهاد با کسانی که مستحق جهادند و از کسانی که در راه گمراهی همدیگر را یاری می کنند، موجب گمراهی در دین و از دست دادن دنیا با ذلت و خواری است و همچنین فرار از زحف هنگام نبرد موجب آتش جهنم است. و در جای دیگر می فرمایند: «و کسی که از میدان رزم و جنگ) فرار می کند باید بداند که خدا را به غضب آورده است، و خود را هلاک گردانیده است و همانا در فرار، خشم ذلت همیشگی و ننگ باقی خواهد بود و به درستی که بر عمر او چیزی افزوده نمی شود و نمی تواند بین خود و مرگش فاصله اندازد، و خدایش را خشنود نمی گرداند و همانا مرگ و نیستی قبل از یافتن این خصلت فرار از جنگ بهتر است از راضی شدن به فرار، و اقرار بر آن.»

۷- تعرب بعد از هجرت

تعرب بعد از هجرت در معنی تحت الفظی یعنی بازگشت به بادیه پس از هجرت به مدینه است، در نظر تاریخی به دلیل فشارهای کفار مکه و بیعت اهل يثرب پيامبر به این شهر هجرت نموده و به اصحابشان نیز امر به هجرت کردند. یثرب که به مدینه النبی تغییر نام یافت، محلی برای تبلیغ و ترویج دین اسلام و فرهنگ قرآنی گشت و پیامبر از این موقعیت برای تغییر نفوس و دگرگونی تفکر اعراب و سیر و سلوک معنوی آنان استفاده کرد، اعرابی که به تعبیر آیه ی ۹۷ سوره توبه: الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْراً وَنِفَاقاً» «بادیه نشینان ،عرب، در کفر و نفاق از دیگران سخت تر بودند.

در اثر تعالیم پیامبر و معجزه قرآن در راه خداوند جافشانی می کردند و مردم مدینه نیز مهاجرین را به منزله برادران خود پذیرائی می نمودند و روح ایمان و بندگی، ایثار و از خود گذشتگی در مدینه النبی ظهور یافت. بنابراین فرد بادیه نشینی که از دست کفار و از سرزمین جهل و لجاجت برای تزکیه نفس و تعلیم و تعلم به مدینه هجرت می نمود و روح ایمان در او مستولی می شد و خوف این مسأله برایش می شد که در صورت برگشت به قبیله خویش و شهرهای کفار و مشرکین که در آن زمان مکه سرآمد آنها بود، ایمان خود را در اثر فشار یا تأثیر فرهنگ محیط دوباره از دست بدهد با عنوان تعرب بعد از هجرت نامیده می شد.

طبیعی است که پس از فتح مکه کلیه اماکن اسلامی در اثر فعالیت صحابه پیامبر به سمت ترویج دین مبین اسلام رفتند. بنابراین دیگر هجرت به مدینه لازم نبود، بنابراین پس از فتح مکه اصطلاح تعرب بعد از هجرت در حالت کلی به معنی اسکان در سرزمینی که موجب نقص در ایمان فرد شده و همنشینی با اهل جهالت که سبب گمراهی شود، استفاده می شود.

همچنانکه امام رضا علیه السلام می فرماید: «و خداوند تعرب از پس هجرت را به سبب آن که این کار رجوع از دین و شانه خالی کردن از همراهی پیامبران و حجت های الهی است حرام گردانیده است و نیز به سبب فساد نهفته در این عمل و تباه شدن حق هر صاحب حقی به علت سکونت در بادیه بنابراین اگر کسی دین را کاملا شناخته باشد، جایز نیست که با اهل جهل و کسانی که همنشینی با آنان دین او را تهدید می مأوا کنند، هم شود. زیرا چنین شخصی ممکن است علم خویش را رها کند و آمیخته با اهل جهل شود و به گمراهی افتد.

۸- لواط از موارد حرام شده در دین

از جمله گناهان بسیار بزرگ و زشت که در آیات متعدد قرآن از آن نهی شده و عذاب خوار کننده ای بر جامعه آلوده به این گناه که مثال قرآنی آن قوم لوط بود، نازل شده، عمل شنیع لواط است. حضرت لوط علیه السلام برای بازداشتن قومش از این عمل آنها را نصیحت می کرد: «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةٌ مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (النمل، ۵۵) «آیا شما جای زنان از روی شهوت با مردها در می آمیزید ؟ [نه !] بلکه شما مردمی به . پس

جهالت پیشه اید.» ولی قوم او را تهدید به اخراج از دیارشان می کردند و در نهایت چون از این عمل دست برنداشتند، خداوند با عذاب خوار کننده ای تمامشان را نابود نمود. « وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ) (الاعراف (۸۴)، و بر سر آنان بارشی بارانیدیم ببین فرجام گنهکاران چسان بود.» در روایات متعددی راجع به قبح این عمل و وعده عذاب خداوند بحث شده است.

از جمله پیامبر اعظم صل الله عليه و آله فرمود: کسی که پسری را از روی شهوت ببوسد خداوند در روز قیامت لجامی از آتش بر دهان او میزند.» امام صادق عليه السلام فرمود: حرمت لواط از زنا بیشتر است، به درستی که خداوند قومی را برای عمل لواط هلاک فرمود (قوم لوط) ولی کسی را برای زنا هلاک نفرموده همچنین در مورد کسی که خود را در اختیار این عمل قرار می دهد، عذابهای وحشتناکی ذکر شده است.

این حدیث از پیامبر نقل شده است که فرمود: ملوط (مفعول) را در کنار جهنم نگه میدارند تا خلایق از حساب فارغ شوند، پس او را در جهنم میاندازند و در طبقات دوزخ همیشه معذب خواهد بود، در مورد حد این عمل فقها حكم به قتل عامل آن داده اند. در مورد مساحقه یا همجنس بازی زن با زن امام صادق عليه السّلام فرمود: هفتاد لباس آتشین برای آنهاست و روی این لباسها، پرده خشک و غلیظ آتشینی است و بر اندام آنها دو کمربند از آتش و دو تاج از آتش است و دو کفش از آتش می پوشانند و آن دو زن به این صورت در دوزخ عذاب خواهند شد.

آشنایی با موارد حرام شده در دین

۹- زنا از موارد حرام شده در دین

عمل نامشروع جنسی بین زن و مرد را زنا گویند. در کلیه ادوار بشری، ازدواج از تقدس برخوردار و زنا مورد تقبیح بوده و اکنون نیز همین گونه است. اسلام به مسأله ارتباط جنسی بسیار حساس بوده و به خاطر اهمیت و تأثیر فردی و اجتماعی آن احکام ارتباط صحیح و شرعی دو جنس به طور مفصل بیان شده است. قرآن مجید می فرماید: «وَ لَا تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً.» (الإسراء، (۳۲) و به زنا نزدیک مشوید، چرا که آن همواره زشت و روش نادرستی است».

همچنین قرآن کریم امر به جاری کردن حد به کسانی که مرتکب این عمل شده اند می فرماید: « الزَّانِيَةُ والزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِد مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَة وَ لَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رأْفَةٌ فِي دِينِ اللهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ اليَوْمِ الآخِرِ وَ ليَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.» (النور، ۲) و به هر زن زناکار و مرد زناکاری صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید ، در کار دین خدا، نسبت به آن دو دلسوزی نکنید و باید گروهی از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند.»

امام جعفر صادق از پدرشان علیهما السلام نقل می کنند که فرمود: برای زناکارشش خصلت، سه در دنیا و سه در آخرت است، اما آنچه که برای دنیاست این است که نور چهره اش از میان میرود و باعث فقر و تنگدستی او میشود و مرگش را زودتر می کند و آنچه که در آخرت است، خشم پروردگار و سختی حساب و خلود در آتش می باشد.»

اما در جامعه نیز این گناه اثراتی بدی دار که موجب خشم خداوند است، همچنانکه پیامبر اعظم صل الله عليه و آله فرمودند: بعد از من هنگامی که زنا زیاد شود، مرگهای ناگهانی زیاد شود.» برای همین شارع مقدس برای مرتکب این عمل حد و کیفرهای سختی در نظر گرفته است، از جمله زنا با محارم نسبی یا با زن پدر حد قتل زنای زن با مرد همسردار، حد سنگسار، زنای به عنف که زن از خود اختیار نداشته باشد، حد قتل، برای زنای کافر با زن مسلمان، حد قتل زنای محصنه پیرمرد با پیرزن، حد ۱۰۰ ضربه شلاق و سپس سنگسار و در نهایت زنای فرد غير محصنه(غير متأهل) و غير محرم را ۱۰۰ ضربه شلاق به عنوان حد تعيين کرده اند.

10- غیبت از موارد حرام شده در دین

به معنی صحبت کردن پشت سر کسی که اگر خودش بشنود، ناراحت شود. غیبت یکی از گناهان کبیره معرفی شده که در آیه ی ۱۲ سوره حجرات هم از این گناه نهی شده و هم برای نشان دادن زشتی آن مثلی زده شده است: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ.» ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پاره ای از گمانها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ پس معلوم است که از آن کراهت دارید از خدا بترسید، همانا خدا توبه پذیر مهربان است.»

پیامبر اعظم صل الله علیه و آله می فرماید:« غیبت در از بین بردن دین مسلمان، سریعتر از خوره در داخل بدنش اثر می کند. همچنین در روایتی اینگونه نقل شده که پیامبر صلوات الله عليه و آله فرمود: ای ابوذر از غیبت بپرهیز که از زنا زشتر است، ابوذر پرسید چگونه؟ پیامبر فرمود: به خاطر اینکه وقتی شخصی زنا میکند و توبه مینماید خدا هم از سر تقصیرش می گذرد ولی غیبت بخشیده نمیشود مگر اینکه اول، صاحبش او را ببخشدای اباذر! کسی که مسلمانی را دشنام دهد، عملش فسق است و جنگ و جدال با او کفر و خوردن گوشتش جزو معصیت الهی و حرمت مالش نیز مانند حرمت خونش است.

غیبت از حرامات

غیبت از حرامات

همچنین پیامبر عظیم الشأن در فرمایش دیگری می فرمایند: «بهشت بر سه کس حرام است؛ منت گذارنده، غیبت کننده میگسار.» در كتاب بحار الانوار احادیثی از پیامبر درباره غیبت نقل شده با این مضمون از جمله اینکه اعمال خیر آن کسی که غیبت کرده در عوض آن غیبت به نامه عمل آن شخصی که غیبت او شده ثبت می شود. همچنین هر که رد کند از غیبت برادر خود را و آبروی او را محافظت کند، حق است بر خدا که در روز قیامت آبروی او را نگاهدارد.

11- شرابخواری از حرامات

مستی به دلیل اینکه عقل انسان را زائل می کند، همواره مورد تحریم ادیان الهی بوده است. امام محمد باقر عليه السلام می فرماید: خداوند هرگز پیامبری را بر نیانگیخت مگر آنکه دانست که چون دین او را کامل کند تحریم شرابخواری نیز در آن است. شراب همیشه حرام بوده است. دین از خصلتی به خصلت دیگر تحول می یابد و اگر از ابتدا کامل بود دین را نمی پذیرفتند. در قرآن کریم در چندین آیه از شرابخواری نهی شده است، از جمله آیه ی ۹۰ سوره مائده می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الخَمْرُ وَ المَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.» و ای کسانی که ایمان آورده اید ، شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند [ و ] از عمل شیطانند. پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید.»

در آیه بعدی (۹۱) مائده) نمونه ای از دلائل این تحریم را بیان می نماید: « إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنتُمْ مُنْتَهُون.» « همانا شیطان میخواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد پس آیا شما دست بر می دارید؟» سرگرم شدن انسان به باطل و بازماندن از یاد خدا و همچنین ایجاد کینه و دشمنی که به دلیل ارتکاب به اعمال زشتی که انسان در هنگام مستی انجام میدهد از نتایج شرب خمر معرفی می شود.

  • امام جعفر صادق عليه السلام می فرماید: رسول خدا صل الله عليه و اله فرمود: شراب سرچشمه همه گناهان است در جای دیگر می فرمایند: همانا خداوند برای شر قفلهایی قرار داده و شراب کلید آن قفلهاست. همچنین فرمود: « هر کس به طور مداوم شرب خمر کند، خداوند تبارک و تعالی را در روز ملاقات همانند بت پرست ملاقات خواهد نمود. بایستی توجه نمود که هر آشامیدنی یا خوراکی یا انفیه ای که بر مشاعر انسان اثر بگذارد و او را مست کند به عنوان مسکر شناخته می شود.
  • پیامبر اعظم صل الله عليه و اله در این مورد فرمودند:« تمامی مست کننده ها حرام است و چیزی که زیادی آن مست کننده باشد مقدار کم آن هم حرام است. به دلیل زشتی و بزرگی این گناه پیامبر اعظم صل الله عليه و آله ده لعنت در شرب خمر انجام دادند: «پیامبر شراب را لعن کردند و کسی که فشارنده انگور هست و کسی که آن فشرده شده را می گیرد و فروشنده و مشتری آن را و کسیکه درخت انگور را آب می دهد برای اینکه از آن شراب درست کنند و کسیکه ثمن او را می خورد و نوشنده آن را و کسیکه این شراب را حمل می کند و کسیکه این شراب بسوی او حمل می شود.
  • حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: هر کس شراب نوشد و مست شود خداوند تا چهل روز نمازش را نمی پذیرد و اگر در این چهل روز مرد به مرگ جاهلیت مرده است». و در جای دیگر می فرمایند: کسی که یک جرعه شراب بیاشامد، خدا و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند. اگر به مقداری بخورد که مست شود روح ایمان از او دور میشود و به جای آن روح كثیف شیطانی جایگزین می گردد؛ پس نماز را ترک می کند و چون نماز را ترک کند، ملائکه او را سرزنش میکنند و خدای تعالی به او خطاب میفرماید: اى بندة من كافر شدی بدا به حال تو. سپس فرمود: بدا به حالش، بدا به حالش به خدا سوگند یک سرزنش الهی از هزار سال عذاب سخت تر است. لعنت شده خدا هستند، هرجا بروند از پناه خدا بیرونند و هلاک خواهند شد.

در باب تعزیر شرابخوار نیز ۸۰ ضربه شلاق به عنوان حد گناه در احکام فقهى حكم داده شده است.

موارد حرام شده در دین

12- سرقت و دزدی و غصب

استفاده از مال دیگری بدون رضایت او را دزدی گویند. در اسلام بقدری مسأله دزدی دارای اهمیت است که علاوه بر وعده عذاب الهی بر مرتکب آن در صورت وجود شرایط، حد و کیفرهای سنگینی مقرر شده است. قرآن در این زمینه می فرماید: « وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَة فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءٌ بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِنَ الله وَ اللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.» (المائدة، (۳۸) و مرد و زن دزد را به [ سزای ] آنچه کرده اند، دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید و خداوند توانا و حکیم است.» البته در صورتی که سارق از دزدی اش دست برندارد، حدود دیگری از جمله قطع پا، حبس ابد و حتی کشتن او برایش اجرا می گردد.

احادیث فراوانی در زشتی این عمل وجود دارد، امام علی علیه السلام می فرماید: «عظیم ترین گناهان، خوردن به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است. امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس مال مؤمنی را به ناحق بخورد پیرو من نیست. همچنین در جای دیگر می فرمایند: کسی که از مال برادر دینی خود به ناحق بخورد و آن را به صاحبش برنگرداند خوراک او در روز قیامت شعله های آتش خواهد بود.

مطابق عدل الهی حق کسی که پایمال شده باید ادا شود و به غیر از صاحب حق کسی نمی تواند آنرا ببخشد، بنابراین پیامبر اعظم صل الله عليه و آله می فرمایند:ه در قیامت بنده ای که کار خوب بسیار دارد، در حالی که خوشحال است وارد محشر می شود، ناگهان مردی می رسد و می گوید: خداوندا! این شخص در دنیا به من ظلم کرده است، پس از کارهای نیک او گرفته میشود و به آن مظلوم داده میشود تا جاییکه حسنه ای باقی نمی ماند و چون فرد دیگری می آید و حقش را طلب میکند از گناهان او برداشته به بدهکار می دهند تا جایی که جهنم براو واجب می شود. در جای دیگر می فرمایند:« حرمت داشتن مال یک مسلمان همچون حرمت خون و جان او است.»

13- دروغگویی

دروغ گفتن به معنای سخن گفتن یا نوشتن خلاف حقیقت و واقعیت است، یکی از گناهان كبيره معرفی شده و از صفات و رذایل اخلاقی زشت شمرده می شود، در آیات متعددی از قرآن به این صفت مذموم اشاره شده است. از جمله آیات زیر:

  1. « قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ» (الذاريات، ۱۰)، مرگ بر دروغپردازان !.. إنّ الله لا يهدِى مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كفار.» (زمر،۳) و خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.» « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْرُتْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنْ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمِ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لم تؤتوهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئك الذينَ لَمْ يُرِدِ اللهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.»(المائده، ۴۱): ای پیامبر، کسانی که در کفر شتاب میورزند، تو را غمگین نسازند، چه از آنان که با زبان خود گفتند: «ایمان آوردیم، و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود و چه از یهودیان که [به سخنان تو ] گوش میسپارند برای دروغ شمردن گوش می سپارند. برای گروهی دیگر که [خود] نزد تو نیامده اند، کلمات را از جاهای خود تحریف می کنند [و] می گویند: اگر این [حکم] به شما داده شد، آن را بپذیرید، و اگر آن به شما داده نشد، پس بگذرید.» و هر که را خدا بخواهد به فتنه در افکند، هرگز در برابر خدا برای او از دست تو چیزی بر نمی آید. اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند. در دنیا برای آنان رسوایی و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود.»
  2. همچنین در آیات متعدد قرآن به افرادی که آيات صحيح الهی و سخنان پیامبران را تکذیب کردند نیز وعده عذاب داده شده است. تكذيب حرف صحیح نیز در حکم دروغگویی است: « بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِى تكذيب (البروج، ۱۹): نه بلکه آنان که کافر شده اند در تکذیب اند.» «انظر كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الكَذِبَ وَ كَفَى بِهِ إِثْماً مُبِيناً.» (النساء، ۵۰) « ببین چگونه بر خدا دروغ میبندند و بس است که این یک گناه آشکار باشد.»
دروغگویی از حرامات در دین

دروغگویی از حرامات در دین

در روایات متعدد به زشتی گناه دروغ و نهی از آن اشاره شده است، از جمله روایات زیر:

  1. حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود: علی بن حسین بفرزندنش می فرمود: از دروغ کوچک و بزرگش، جدی و شوخیش بپرهیزید، زیرا آن کس که در چیز کوچک دروغ گفت بدروغ بزرگ نیز جرات پیدا کند. آیا ندانید که رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: بنده (خدا) پیوسته راست گوید تا خدا او را صدیق نویسد و پیوسته دروغ گوید تا خدا او را کذاب (و دروغگو) نویسد.» در جای دیگر فرمود: دروغ سبب خرابی ایمان است.» امام على عليه السلام فرمود: خصلتی زشت تر از دروغگویی نیست.» و در جای دیگر می فرمایند:« از دروغ کناره گیرید؛ زیرا دروغ از ایمان بر کنار است. شخص راستگو در آستانه نجات و کرامت است و شخص دروغگو، بر لبه پرتگاه و خواری.» همچنین فرمود: «دروغگو با دروغگویی خود سه چیز به دست می آورد خشم خدا نگاه تحقیر آمیز مردم و دشمنی فرشتگان»
  2. پیامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «دروغ، دری از درهای نفاق است.» جای دیگر در مذمت آن می فرماید:« دروغ، چه جدی و چه شوخی آن، درست نیست. همچنین درست نیست که مرد به فرزند خود و عده ای بدهد و به آن عمل نکند. همانا راستگویی، به نیکی رهنمون می شود و نیکی به بهشت هدایت می کند و دروغ به معصیت و انحراف از حق می کشاند و معصیت و انحراف به آتش رهنمون می شود. بایستی دانست که بازگو کردن شایعه یعنی سخنی که در راستی آن یقین وجود ندارد، در حکم دروغگوئی است.
  3. همچنانکه امام علی علیه السلام در نامه خویش به حارث همدانی به آن اشاره نموده است: هرچه می شنوی برای مردم بازگو مکن؛ زیرا همین برای دروغگویی کافی است. در برخی موارد جواز دروغ در شرع صادر شده است. از جمله اصلاح و آشتی دادن بین افراد، توریه و تقیه به دلیل جلوگیری از ضرر فراوان به جان و مال مسلمین امام صادق(ع) می فرماید: «فردی که در صدد اصلاح است، دروغگو نیست.» و فرمود:« تقیّه، سپر خدا میان او و آفریدگانش می باشد.»

آشنایی با موارد حرام شده در دین

14- بهتان و افتراء

بهتان به معنی به دروغ عمل زشتی را از روی ظن و گمان به دیگری نسبت دادن است و افتراء متهم ساختن فرد به عمل زشت با اینکه می داند او آن عمل را انجام نداده است و بنابراین بدتر از بهتان است. قرآن در آیات متعددی افترا زنندگان به خداوند و رسولانش را وعده عذاب الهی داده است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَنْوّى لِلْكَافِرِين.» (العنكبوت ۶۸)، و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد یا چون حق به سوی او آید آن را تکذیب کند؟ آیا جای کافران [در] جهنم نیست؟»

به دلیل بزرگی این گناه قرآن در پاره ای موارد حکم به جاری ساختن حد (شلاق) به تهمت زننده داده است. «وَ الذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثمَانِينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.» (النور، ۴)، و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار میدهند سپس چهار گواه نمی آورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچگاه شهادتی از آنها نپذیرید و اینانند که خود فاسق اند.» شرع اسلام همواره حکم به حسن ظن به مومنان داده است. در صورت شيوع تهمت و افتراء در جامعه، دشمنی و عداوت بجای دوستی و برادری نشسته و هرج و مرج و ناامنی در آن حاکم می شود.

حضرت امام رضا عليه السلام از پیامبر بزرگ اسلام نقل می فرمایند که فرمود: هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبراست خداوند در روز رستاخیز وی را بر تلی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد.» امام على عليه السلام فرمودند: «هیچ بی شرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست.» امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند: «هرگاه مؤمن به برادر (دینی) خود تهمت زند، ایمان در قلب او ناپدید می شود همچنان که نمک در آب حل می شود. نکته ای که باید در اینجا اشاره نمود این است که مومن نباید باعث تهمت زدن به خود شود، همچنانکه امام علی علیه السلام فرمود: کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او گمان بد میبرد سرزنش کند.»

15- تکبر

تکبر به معنی خودبزرگ بینی یکی از بدترین رذایل اخلاقی است. کبر در مقابل خداوند، رسولان و سایر انسانها در هر صورت مذموم و سبب انحطاط و سقوط انسان و مستوجب خشم و عذاب خداوند می گردد.

قرآن کریم در موارد متعددی جایگاه متکبران را آتش دوزخ معرفی کرده است:

  1. « فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى المُتَكَبِرِينَ» (النحل، ۲۹) نمونه ای از آیات در مذمت کبر در برابر خداوند: « وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر، ۶۰)، و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت کسانی که از پرستش من کبر می ورزند به زودی خوار در دوزخ در می آیند.» و پس از درهای دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا که چه بد است جایگاه متکبران نمونه دیگر از آیات در مورد کبر در برابر پيامبران و یا حَسْرَةً عَلَى العِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ.» (يس،٣٠) و دریغا بر این بندگان ! هیچ فرستاده ای بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند می کردند.»
  2. نمونه ای آیات در مورد مذمت کبر در برابر سایر انسانها: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلِّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» (لقمان، ۱۸) » و از مردم [به نخوت] رُخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو که خدا خود پسند لاقزن را دوست نمیدارد.
  3. نمونه بسیار واضح و بارزی از نتیجه کبر و غرور: ابلیس است که در قرآن سرنوشت او از مخلوقی که در نظر ملائکه جزء مقربان بود تا رسیدن به پست ترین مخلوقات در نظر خداوند بیان شده است: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلا إِبْلِيسَ أَبَى و اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الكَافِرِينَ» (البقرة، (۳۴)، و چون فرشتگان را فرمودیم: «برای آدم سجده کنید»، پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد همه به سجده در افتادند.»
  4. امام على عليه السلام به این مسأله اینگونه اشاره می فرمایند: «پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا خداوند اعمال فراوان و کوشش های مداوم او را با تکبر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص می باشد که از سالهای دنیا یا آخرت است. اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند. نه هرگز خداوند هیچ گاه انسانی را برای عملی وارد بهشت نمی کند که برای همان عمل فرشته ای را محروم سازد.
  5. در روایات دیگری نیز به قبح و زشتی تكبر اشارات فراوانی شده است. از جمله امام صادق عليه السلام فرمود: «تكبر در بدترین مردم است از هر جنسی که باشند. کبر لباس مخصوص خدا است، کسی که با لباس خدای عز و جل منازعه کند، خدا جز پستیش نیفزاید. همچنین فرمود: در جهنم دره ای است بنام دوزخ برای متکبرین که از شدت حرارت خود بخدای عز و جل شکایت کرد و درخواست کرد به او اجازه دهد نفس کشد، پس چون نفس کشید جهنم شعله ور شد.» و فرمود: « متکبرین (روز قیامت) بصورت مور در آیند، و مردم آنها را پایمال کنند تا خدا از حساب آنها فارغ شود.»

 

منبع: کتاب اعتقادات و تکالیف اجمالی شیعه، حبیب حسینی آذر، نشر تبریز: اختر، 1398.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *