دینی و مذهبی

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

در این مطلب نگاهی به شیوه های برخورد با پیامبران بر اساس همین رویکرد خواهیم داشت. این رویکرد متاثر از کتاب راه طی شده مهندس مهدی بازرگان میباشد. بازرگان این پرسش را مطرح می کند که بشر تا چه مرحله ای از راهی را که انبیاء رسم کرده اند، طی کرده است؟ آیا بشر امروز در همان مسیرگام برمی دارد؟ آیا بشر در حال نزدیک شدن به راه انبیاء است؟ او بر اساس همین پرسش سعی کرده است ثابت کند که بشر همان راه انبیاء را طی می کند. در کتاب راه طی شده مطرح شده است که از آغاز تمدن بشر تشنهٔ حقیقت بوده است. از همان زمان که از سنگ و چوب، بت می ساخت و یا مظاهر طبیعت را می پرستید.

با استفاده از تحقیق حسن جمشیدی به این نکته اساسی رسیدیم که قرآن ضمن طرح بیان زندگی انبیاء، به روند تاریخی زندگی بشر از آغاز آن که آدم است تا نوح و موسی پرداخته و تحول عقلانی بشر را به روشنی به نمایش میگذارد. این روند تحول رو به جلو و پیشرفت است. یعنی به راحتی می توان دوره های انسانی را در آیات قرآن مشاهده کرد و هر دوره را با دوره پیش و پس از آن مقایسه کرد. جمشیدی از این دوره ها با عنوان آغاز دوره “احساس و عاطفه”، دوره “عاطفی”، دوره “خردورزی” و دوره “خردگرایی” یاد می کند.

کاروان بشریت در آغاز دسته هایی متفرق و آواره بودند که میانه بیابانی به هرسومی دویدند. همچون کشتی های سرگردان در وسط اقیانوس در تاریکی شب. پیامبران انسانهایی بودند که به حقایقی بالاتر از زمانه خود دست یافته بودند. آنها فانوسهای روشنی بودند که با کورسوهایی جهت و ساحل را به گمشدگان نشان می دادند. آنها یکی بعد از دیگری به میان آدمیان آمدند و بر بلندی ها، افق هایی را نشان دادند راه پیامبران، راه دشوار و پرخطری بود. چون بالاتر و جلوتر از مردم زمانهٔ خود را میدیدند و همواره مورد مخالفت حسادت آزار انکار و تمسخر مردم زمان خود قرار داشتند.

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

تمام آنها بنا به سطح درک مردم زمانهٔ خود آنها را به سوی یک سمت و یک هدف واحد هدایت می کردند. سخن آنها یکی بود و راه آنها یکی. انبیاء در سه مرحله و سه گام راه خود را طی کرده اند: مرحله اول از راه طی شده توسط انبیاء، توحید است. به این معنا که دنیا را خدایی است واحد و قانونی واحد بر آن حکومت میکند. مرحله دوم از راه طی شده انبیاء این است که بشر مقید به انجام آداب و وظایفی است که به سه دسته تقسیم میشوند:

  1. عبادت در برابر خدا.
  2. عبادت نسبت به خلق عبادتی که دو طرف آن خودشخص است.
  3. مرحله سوم از راه طی شده انبیاء که آخرین مرحله وصعب العبورترین قسمت آن میباشد، عبارت است از قیامت. اینکه حساب و کتابی وجود دارد و بشر پس از مرگ باید پاسخگوی اعمال خود باشد.

بازرگان در کتاب فوق با استناد به دستاوردهای بشر بر این مطلب اصرار دارد که بشر و انبیاء اگرچه از دو مسیر متفاوت حرکت کرده اند، اما در نهایت به هم میرسند. این همان است که قرآن پیش بینی کرده است به زودی نشانه های خود را در افق های گوناگون و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزی است (فصلت، ۵۳). همینجا یاد آوری این نکته لازم است که گفته شود شیوه برخورد پیامبران با قوم خود بر اساس استدلالات عقلی، متانت و کوشش در زدودن جهالت آنان بوده است. پیامبران در برخورد با این انسانهای لجوج و متعصب از روشهای عقلانی برای تهییج اندیشه آنان استفاده کرده اند.

با توجه به مقدمه فوق، اینک نگاهی به شیوه های برخورد با پیامبران در این فصل خواهیم داشت. قرآن هنگامی که از پیامبران پیشین یاد میکند از واکنش اُمت ها در برابر انبیاء به کرات یاد میکند. قرآن در هر دوره یکی از مسایل جامعه را در آن دوره به شکل برجسته ای بیان کرده است. در دوره شعیب بحث اقتصادی معضل عمده آن دوره است. در زمان لوط همجنس گرایی از بلاهایی است که آن جامعه به آن گرفتار شده است و لوط به رغم تلاشهای سه دهه نتوانست آن اپیدمی را ریشه کن کند. در این فصل نمیتوانیم به همه مطالب بپردازیم و فقط به گوشه هایی از برخورد مخالفین در راستای همان رویکرد فوق اشاره خواهد شد. مطالعه آیات مربوط به اقوام گذشته روشن میسازد تکذیب همواره از اساسی ترین حربه ها علیه رسالت انبیاء بوده است. قرآن از پیامبرانی چون نوح هود صالح ابراهیم، لوط، شعیب و موسی (ع) سخن گفته است که مخالفان آن پیامبران را تکذیب نموده اند. تکذیب آنان شامل رسالت آیات و خود پیامبر بوده است. مخالفین علاوه بر تکذیب پیامبران همواره از ترفندها و روشهای گوناگون و تبلیغات گسترده علیه پیامبران استفاده میکردند. برخی از این شیوه ها عبارتند از:

1- تحقیر و استهزاء: میکوشیدند که شخصیت آنان را بوسیله تحقیر و استهزاء و توهین و مسخره کردن بکوبند تا توده های مردم نسبت به ایشان بی اعتناء شوند.

2- افتراء و نسبت های ناروا از جمله آنان را “سفیه” و “مجنون” میخواندند.

3- مجادله و مغالطه سردمداران کفر مردم را از گوش دادن به سخنان ایشان منع میکردند و سپس با منطقی ضعیف و ابلهانه به ایشان پاسخ میدادند. و میکوشیدند توده های مردم را با سخنان آراسته بفریبند و بهانه هایی را دستاویز خودشان قرار میدادند. از این قبیل که چرا خدا، رسولان و سفیران خود را از میان فرشتگان انتخاب نکرده است؟

4- تهدید و تطمیع

5- خشونت و قتل.

بشر تا چه مرحله ای از راهی را که انبیاء رسم کرده اند، طی کرده است؟

بشر تا چه مرحله ای از راهی را که انبیاء رسم کرده اند، طی کرده است؟

اشراف و بزرگان در هر شهر و روستائی سردمداران استهزاء، اذیت و مخالفت با رسالت انبیاء بوده اند. قرآن می فرماید: و بدین گونه در هر شهری گناهکاران بزرگش را میگماریم تا در آن به نیرنگ پردازند (ولی) آنان جز به خودشان نیرنگ نمیزنند و درک نمیکنند (انعام ۱۲۳). همچنین و [ما] در هیچ شهری هشداردهنده ای نفرستادیم جز آنکه “مترفین” آنها گفتند ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید کافریم. مترفوها جمع مترف از ماده “ترف” به معنی تنعم است، و مترف به کسی میگویند که فزونی نعمت و زندگی مرفه او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیانگری واداشته است (ویکی فقه، اشراف و انبیا).

(قرآن) واژه «تَرف» از نظر لغت به معنای تجمل ثروت و در ناز و نعمت بودن است. و مشرف به کسی گفته میشود که در ناز و نعمت بسیار و تجمل زندگی کند (مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شاخصهای تربیتی جهاد اقتصادی از منظر قرآن، محمد احسانی و محمدحسین درافشان) معمولا کسانیکه در صف اول مخالفین انبیاء قرار داشتند، این گروه مترف خوشگذران بودند که تعلیمات انبیاء را مزاحم کامجوئی و هوسرانی خود می دیدند. آنان پیامبران را در نقطه مقابل خود می دیدند فلذا همواره در صف اول مبارزه بودند در این مبارزات آنها در بست می گفتند ما به تمام آنچه شما مبعوث شده اید “کافریم و حتی حاضر نبودند یک گام با انبیاء همراهی نمایند و این خود، بهترین دلیل بر لجاجت و عناد آنها در برابر حق میباشد.

قسمت عمده آیات سوره هود درباره سر گذشت پیامبران پیشین است. در این سوره به سر گذشت نوح هود، صالح ابراهیم، لوط شعیب و موسی و مبارزات دامنه دارشان بر ضد شرک و کفر و انحراف و ستمگری اشاره شده است. همچنین در سوره شعرا نیز، به مبارزات پیامبران فوق الذکر توجه داده شده است. از دیگر آیات به تناسب بحث استفاده خواهد شد. نوح اولین پیامبری است که در رابطه با پرسش و پاسخها، مد نظر ماست که به داستانش اشاره می کنیم. در ذکر داستان انبیاء ما فقط بخشی از آیات که پرسش و پاسخ است را متذکر میشویم. سوره نوح که ۲۸ آیه دارد تماما به سرگذست نوح اختصاص داده شده است.

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

در سوره شعرا آمده است قوم نوح گفتند آیا به تو ایمان آوریم و حال آنکه تو را مردمانی پست پیروی می کنند؟ فرمود مرا چه کار که احوال و اعمال آنان را بدانم حساب آنها با پروردگار من است اگر شعور دارید و مرا نرسد که مومنان را از گرد خود برانم من فقط انذار کننده آشکار هستم گفتند: ای نوح! اگر از این سخنان کوتاه نیایی تو را سخت سنگسار می کنیم (شعراء، ۱۱۱ تا ۱۱۶). و در سوره هود آمده است: قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيْنَةً مِّن رَبِّيَ وَآثَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَتَلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ = گفت ای قوم من به من بگویید اگر از طرف پروردگارم حجتی روشن داشته باشم و مرا از نزد خود رحمتی بخشیده باشد که بر شما پوشیده است آیا ما [باید] شما را در حالیکه بدان اکراه دارید به آن وادار کنیم (هود ۲۸).

چند نکته جالب در این آیه این است. یکی اینکه پیامبران را خداوند همراه بینات سوره حدید آیه ۲۵ می فرستد در این آیه نیز نوح بر بینه تاکید کرده است. از نظر آیه الله طالقانی بینه” یعنی “برهان وقتی گفته میشود برهان برای اینکه مطلب مبهمی را روشن کند. چیزی هم که از هم جداست و تمییز داده میشود مباین گویند زیرا در تاریکی همه چیز یکسان مینماید هرچه نور بیشتر باشد، تمییز اشیاء از هم بهتر و بیشتر احساس می شود. بینه آن چیزی است که مردم را روشن میکند شناحت میدهد و این سلاح و سرمایه اولیه پیامبران است.

آیا بشر در حال نزدیک شدن به راه انبیاء است؟

آیا بشر در حال نزدیک شدن به راه انبیاء است؟

برداشت از کتاب قیام به قسط آیه الله طالقانی در نتیجه پیامبران با پرتوهای عظیمی که بر هستی می افکنند افق دید انسانها را بازتر میکنند. نکته دیگر واژه است که در آیات مربوط به نوح بکار رفته است. بدین معنا که، کار پیامبران این نیست که مردم را اجبار به پذیرش آن چیزی که اکراه دارند نمایند: آیا ما [باید] شما را در حالیکه بدان اکراه دارید به آن وادار کنیم به عبارت دیگر کار پیامبران این نیست که مردم را به زور به بهشت ببرند، بلکه آنان “بینات” را بکار برده و اذهان را روشن میکنند. آیه بعدی میفرماید و ای قوم من بر این رسالت مالی از شما درخواست نمیکنم مزد من جز بر عهده خدا نیست و کسانی را که ایمان آورده اند طرد نمیکنم، قطعا آنان پروردگارشان را دیدار خواهند کرد ولی شما را قومی میبینم که نادانی میکنید (هود، ۲۹). در این آیات ملاحظه میکنید یکجا گفته است:” اگر شعور دارید و در جای دیگر گفته است شما” را قومی میبینم که نادانی میکنید نوح بر روی بی شعوری و جهالت این قوم انگشت می گذارد.

تبلیغات نوح پس از سالها بی نتیجه می ماند تا جاییکه می فرماید نوح گفت: پروردگارا من شب و روز قوم خود را فرا خواندم اما دعوت من جز فرار بر آنها نیفزود و من هر وقت دعوتشان کردم تا آنها را بیامرزی انگشتانشان را در گوشهایشان کردند و لباسشان را بر سر کشیدند و اصرار ورزیدند و هرچه بیشتر بر کبر خود افزودند (نوح، ۵ تا ۷). قرآن جاهلان بیخبری را که به هنگام شنیدن پیام حق دست در گوش میگذارند و جامه بر سر میکشند شدیدا نکوهش می کند. اصولا مکتبی که دارای منطق نیرومندی است دلیلی ندارد که از گفته های دیگران وحشت داشته باشد، و از طرح مسائل آنها هراس به خود راه دهد آنها باید بترسند که ضعیف و بی منطق هستند.

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

این آیات چشم و گوش بسته هایی را که هر سخنی را بی قید و شرط میپذیرند و حتی به اندازه گوسفندانی که به علفزار میروند و در انتخاب خوراک خود تحقیق و بررسی نمی کنند از صف اولو الالباب صاحبان “خرد و هدایت یافتگان” بیرون می شمرد و این دو وصف را مخصوص کسانی می داند که نه گرفتار افراط تسلیم بی قید و شرطند و نه تفریط تعصبهای خشک و جاهلانه مربوط به آیات ۱۷ و ۱۸ زمر است.

در دنباله آیات قرآن میفرماید سپس من آشکارا آنان را دعوت کردم باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشیده نیز به ایشان گفتم و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است * [تا] بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد و شما را به اموال و پسران یاری کند و برایتان باغها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد، (نوح ۸ تا ۱۲). ما در اینجا مناسب میدانیم نقدی بر نوشته حسن جمشیدی در بخش مربوط به نوح داشته باشیم. آنجا که می نویسد: در این آیات هود آیات ۳۷ تا ۴۶ به هر آنچه خداوند دستور میدهد، نوح پیروی می کند و از سوی نوح هیچ پرسش و اشکالی مطرح نمیشود نوح میتوانست بپرسد که چرا کشتی بسازد؟ به گونه ای دیگر نجات پیدا کند.

مقاصد رسالت انبیاء

مقاصد رسالت انبیاء

نوح می توانست نسبت به فرزندش سؤال کند زمینه برای طرح پرسش به نظر ما وجود دارد که این زمینه برای نوح وجود ندارد. چنانکه خداوند هم در ضمن همین آیه به راز و علت آن میپردازد که علم و آگاهی است. نوح نسبت به اموری که اتفاق می افتد، هیچ آگاهی و وقوفی ندارد و خواسته های او نه از سرآگاهی و دانایی است، بلکه از سرگرایشهای نفسانی است. چون فرزندش هست میخواهد که نجات پیدا کند. به نظر میرسد تا زمان و دوره نوح، هنوز چندان تحول عقلانی فراهم نیامده است.

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

به اقتضای آیه بالا امور و خواسته ها از ناآگاهی سرچشمه میگرفته است. نمی خواهم مسأله را تعمیم دهم، بلکه میخواهم بگویم چنین فهمیده میشود (موسسه قرآنی احسن الحدیث، مقاله قرآن، عقلانیت و پرسشگری بخش ۱، حسن جمشیدی). آیاتی که متعاقبا آورده میشود از شناخت عمیق حضرت نوح حکایت می کند که به صورت پرسشی درباره تکامل در خلقت انسانها، از خلقت طبقات هفتگانه آسمانها و ماه و زمین و موارد دیگر پرسش می کند. در حالیکه جمشیدی با عبارت نوح نسبت به اموری که اتفاق می افتد هیچ آگاهی و وقوفی ندارد یاد می کند.

کمی در این آیات اندیشه کنید، شما را چه شده است که از وقار خدا بیم ندارید و حال آنکه شما را مرحله به مرحله خلق کرده است ؟! مگر ملاحظه نکرده اید که چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفریده است و ماه را در میان آنها روشنایی بخش گردانید و خورشید را چون چراغی قرار داد و خداست که شما را مانند گیاهی از زمین رویانید سپس شما را در آن بازمی گرداند و بیرون می آورد بیرون آوردنی عجیب ؟! و خدا زمین را برای شما فرشی گسترده ساخت تا در راه های فراخ آن بروید (نوح، ۱۳ تا ۲۰).

نوح در بیانات عمیق و مستدل خود در برابر مشرکان ،لجوج، نخست دست آنها را گرفته و به اعماق وجودشان برد تا آیات نفسی را مشاهده کنند. چنانکه در آیات قبل گذشت سپس همانگونه که آیات مورد بحث می گوید آنها را به مطالعه نشانه های خدا در عالم بزرگ آفرینش دعوت کرده و آنان را به سیر آفاقی می برد. تفسیر نمونه می نویسد: در اینکه این سخنان دنباله کلام نوح است یا جمله های مستقلی که به طور معترضه از سوی خداوند خطاب به مسلمانان صادر شده، در میان مفسران گفتگو است. ولی بسیاری از آنها ترجیح داده اند که دنباله کلام نوح باشد، و ظاهر آیات نیز همین اقتضا میکند و اگر بعد از این آیات جمله وقال “نوح” آمده، به خاطر آن است که نوح سخنانش را با مردم تمام کرده و رو به درگاه خدا آورده و از آنها شکایت میکند. “طباق” مصدر باب “مفاعله” به معنی مطابقه است، گاه به معنی قرار گرفتن چیزی بالای چیزی می آید و گاه به معنی هماهنگی و مطابقت دو چیز با یکدیگر است، و در اینجا هر دو معنی صدق می کند.

مطابق معنی اول آسمانهای هفتگانه یکی بالای دیگری قرار دارد. یک تفسیر قابل توجه این است که تمام آنچه را ما با چشم مسلح و غیر مسلح از ستارگان ثوابت و سیار می بینیم همه جزء آسمان اول است. شش عالم دیگر یکی ما فوق دیگری بعد از آن قرار دارد که از دسترس علم و دانش انسان امروز بیرون است، و ممکن است در آینده این شایستگی را پیدا کند که آن عوالم عجیب و گسترده را یکی بعد از دیگری کشف کند.

راه‌ انبیا‌ء‌ راه‌ بشر

راه‌ انبیا‌ء‌ راه‌ بشر

بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

درباره تفسیرهای گوناگون آسمانهای هفتگانه در ذیل آیه ۲۹ سوره بقره جلد اول تفسیر نمونه مراجعه شود و بنابر احتمال دوم قرآن به هماهنگی و مطابقت آسمانهای هفتگانه در نظم و عظمت و زیبائی اشاره میکند. تعبیر به سراج “چراغ” درباره خورشید و “نور” در مورد ماه به خاطر آن است که نور خورشید از درون خودش می جوشد. مانند چراغ، اما نور ماه از درون خودش نیست و شبیه بازتابی است که از آئینه منعکس میشود و لذا کلمه نور که مفهوم اعمی دارد در مورد آن بکار رفته است.

این تفاوت تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز دیده میشود. به این ترتیب نوح در این قسمت از سخنان خود گاه به نشانه های خدا در آسمانها و کواکب آسمانی اشاره میکند و گاه به نعمتهای گوناگون او در کره زمین، و گاه به ساختمان خود انسان و مسئله حیات و زندگی او که هم دلیلی است برای شناخت خداوند و هم اثبات مسئله معاد (برداشت از تفسیر نمونه، ذیل آیات ۱۳ به بعد نوح). خیلی مختصر درباره این آیات توضیح داده شد تا معلوم شود که تا چه اندازه معلومات نوح ژرفا و وسعت داشته است.

 

منبع: قرآن و فرآیند تاریخی پرسش، داوود بهرامی سیاوشانی، 1394.

5 دیدگاه در “بشر تا چه مرحله ای از راه انبیاء را طی کرده است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *